وقتی مهمانهای
عزیز ما میروند احساس غریبی داریم! به تجربه به من ثابت شده که دو جور شخصیت، دو
نوع احساس متفاوت را پس از اینکه مهمانان رفتند دارا میباشند. اگر شخص در این
مهمانی از هم نشینی و گفتگوها لذت برده باشد، نه تنها دلش نمیخواهد که مهمان خانه
را ترک کند و از او درخواست میکند که کمی بیشتر بماند و گاها التماس میکند که:
بابا حالا شب را میماندید! بلکه گویی خانه نیست که ریخت و پاش است بلکه دل میزبان
که مهمان عزیز و محبوبش رفته است، و گروه دوم کاملا برخلاف این: اگر مهمانان عزیز
آنچنان صفایی نداشته باشد در تمام طول مهمانی آرزوی این را میکردند که: پس کی
میروند، و از رفتن آنها نفس راحتی میکشند!
عیسای مسیح از گروه مهمان اول بود؛ وقتی عیسای
خداوند بر بالای کوه زیتون از بین شاگردان خود بالا به نزد پدر، به همان جایی که
از آن آمده بود، بازگشت. شاگردان خانه را پس از رفتن مهمانی دیدند که مدت کوتاهی
با آنان بود، و از خود دنیایی از خاطرات باقی گذاشت که به قول یوحنا: تمام جوهر
دنیا نیز قادر به ثبت کردن کارهای او نبود؛ شاگردان پس از وداع با مهمان عزیز خود،
ناگهان خانه را خالی دیدند. وقتی عیسی از بین آنان رفت، خانۀ شاگردان نه، بلکه دل
شاگردان شدیدا آشوب بود! نبودن او در جمع آنان چه دردناک میبایست بوده باشد. چقدر
باید احساس تهی بودن کرده باشند. یوحنا سرش را میخواست بر شانۀ چه کسی بگذارد؟ چه
کسی میتوانست جای استاد و نجات دهندۀ پطرس را در کنار دریای جلیل وقتی در آن صبح
زود با هم قدم میزدند پر کند؟ توما چگونه میتوانست از حضور دیدن خدای رستاخیز شده
و زخمهایی که هنوز بر کف دستانش بود وقتی نان را پاره میکرد، مست و شورانگیز شود و
بسراید:" ای خدای من و ای خداوند من!"؟ مریم در حضور چه کسی تمام هستی و
وجود خود را تقدیم میکرد؟ و نیقودیموس دیگر شبانه از خانهاش بیرون نیامد و گویی
ناگهان تمام سرزمین کنعان از صدای پرطنین تعالیم او سوت و کور شده بود.
بر طبق نوشتۀ لوقا، وقتی عیسی شاگردان خود را
ترک کرد، آنها بی درنگ از همان کوه زیتون به همان بالا خانهایی که احتمالا( این
برداشت من است) شام آخر را در آن صرف کردند رفته و دور هم جمع شدند. بیان حال و
شور شاگردان بسیار سخت و دشوار است؛ اما میتوان از تاثیر شگفت انگیز عیسای مسیح در
زندگی آنان، از صدای پرطنین و آبشاروار اما بهشتی او، از بوی معطر حضور او، از
سایۀ پربرکت او، از نگاه آتشین و گرم او، از بودن او، تماما خود را خالی احساس
کرده و دلشان به سنگینی گرفته شده باشد.
لوقا در نامۀ
اعمال فصل یک آیۀ دوازده، سیزده و چهارده به ما میگوید، شاگردان پس از بازگشت از
کوه زیتون پس از اینکه مهمان عزیزشان از پیش روی آنها رفته بود، به همراه زنان دور
هم جمع شده و میگوید:" به یک دل در عبادت و دعا مواظب میبودند."
سپس ادامه میدهد:" و در آن ایام..." ببینید! لطفا خوب دقت کنید!
عیسی رفته است و شاگردان که سه سال با عیسای خداوند بودند و به مدت چهل روز با بدن
رستاخیز شدۀ او، اکنون دیگر او را نمی بینند. عیسی آنها را ترک کرده و به نزد پدر
بالا رفته است. آنها فقط یک فرمان، درست قبل از جدا شدن عیسی از آنان از دهان او
شنیده بودند:" اورشلیم را ترک نکنید بلکه در
انتظار آن وعدۀ پدر که در خصوص آن به شما گفتم باشید."( اعمال
1: 4) عیسی هرگز به شاگردان نگفت که این انتظار ده روزه خواهد بود! فقط گفت: در انتظار باشید. عین همین واقعه اکنون بر ما
انجام شده است اما به وسعتی عظیمتر؛عیسی قبل از صعود خود به آسمان و ترک کردن
شاگردان خود هرگز به آنها نگفت که کی برمیگردد؛ یعنی به ما نیز. زمان بازگشت مسیح
هرگز در کتابمقدس قید نشده است، علائم آن داده شده، اما زمان دقیق آن، هرگز. برای
شاگردان مسیح منتظر بودن در اورشلیم همان اندازه اهمیت داشت که برای ما منتظر
بازگشت مسیح بودن " در این ایام ".
اگر بخواهیم
" این ایام " و شیوۀ زیستن مسیحی خود را در این ایام بیاموزیم و آن را دنبال
نماییم باید صادقانه به سوالاتی چند پاسخ بدهیم. نمیدانم آیا تا حالا از خودتان
پرسیدهاید که عیسی پس از اینکه صعود کرد به کجا رفت؟ بله قطعا میدانیم که او به
دست راست یهوه نشست و به جلال و شکوه خود بازگشت. اما این تمام ماحصل آمدن، مرگ و
برخاستن و صعود عیسای خداوند نمیتواند باشد. آیا گمان میکنید عیسی رو به پدر
آسمانی خودش کرد و فرمود: پدر، آنانی را که به من داده بودی را به تو دادم، از تو
و ارادۀ تو اطاعت نمودم و حیات جاودانی را به انسان طبق خواست خودت به رایگان
بخشیدم، تا دیگر کسی هلاک نگردد بلکه حیات را بیابد. پدر! اکنون کار من تمام شده
است و میخواهم بنشینم نظاره کنم ببینیم چگونه آنها راه صلیب را دنبال میکنند!هرگز!
کار مسیح با صعود او به آسمان پایان نپذیرفت. اشتباه نکنید، طرح الهی برای رستگاری
و دادن نجات به انسان توسط عیسای مسیح بر بالای صلیب " تمام شد." کار نیمه کارهایی از خدا برای
رستگاری و تزکیۀ انسان از گناه و قدوس زیستن بر روی زمین باقی نمانده است. اما کار
خدا با انسان تمام نشده است و کار مسیح با شاگردانش تمام نشده است و کار روحالقدس نیز. کتابمقدس به ما میگوید عیسی
پس از صعود خود به آسمان و بازگشت به جلال و شکوه ازلی خود، از اندیشیدن و با
شاگردان بودن خویش دست نکشید. هر چند همۀ ما میدانیم که وقتی او روحالقدس را به
شاگردان داد در حقیقت خودش را به شاگردان داد. اما بنظر میرسد که هضم این برای
خیلی از شاگردان مسیح سنگین است، یعنی چه؟ یعنی چطوری مسیح توسط عطای روحالقدس
خودش را به ما داد؟ تمام رابطۀ انسان ایماندار جسمانی با مسیح با پدر آسمانی خود
از جانب این روح میسر میگردد.
سپس ممکن است
سوالی دیگر برای ما مطرح شود: شاگردان پس از صعود مسیح و غیبت او چه کردند؟
همانطور که با هم دیدیم، شاگردان به فرمان مسیح به اورشلیم فرستاده و از آنها
خواسته شد تا آنجا بمانند تا وعدۀ پدر را دریافت نمایند. دیدیم که شاگردان هرگز از
ده روز بعد خبری نداشتند. به آنها هرگز زمان داده نشده بود. شاگردان در این مدت چه
کردند؟ مهمان رفته بود؛ دل آنها بسیار گرفته بود؛ و جای خالی مسیح خداوند هرگز
برای آنها پر نمیشد؛ کلام مقدس به ما میگوید شاگردان از زمان صعود مسیح اولین کاری
که کردند، اتحاد و یگانگی خود را از دست نداند. میگوید:" تا وقت خود را
صرف دعا نمایند." ترجمۀ قدیم میگوید:" در عبادت و دعا مواظب
میبودند." لطفا به فعل این جمله دقت کنید: از یک گذشتۀ دنباله دار که به
زمان حاضر کشیده شده است سخن میگوید. یعنی از زمان صعود مسیح تا زمانی که وعدۀ پدر
در خصوص دادن روح القدس تحقق پیدا کرد. و ما میدانیم که این مناجات و دعا و جمع
شدن آنها با همدیگر پس از روز پنطیکاست پایان نپذیرفت که هیچ بلکه ده برابر شدت و
وسعت گرفت. زیرا پس از انجام وعدۀ پدر و دادن روحالقدس و به پایان رسیدن انتظار
آنها، انتظاری دیگر در قلب آنان آغاز شد که: کی خداوندشان بر ابرها بازمیگردد؟ این
سوال برای ایمانداران آنقدر اهمیت داشت که از اشاره کردن به آن نمیتوانستند دریغ
کنند. پطرس در رسالۀ خود مینویسد:" که در ایام آخر مستهزئین با استهزا
ظاهر خواهند شد که بر وفق شهوات خود رفتار نموده و خواهند گفت کجاست وعدۀ آمدن او
زیرا از زمانی که پدران به خواب رفتند هر چیز به همین طوری که از ابتدای آفرینش
بود باقی است." ( دوم پطرس 3: 3 ) پس میبینید که چقدر انتظار کشیدن برای
آمدن مسیح اهمیت دارد که حتی شیطان از آن بعنوان دلسرد کردن و حمله کردن به ایمان
ما از آن استفاده میکند. درک نکردن و برداشت درست از این دوران، خطرناکترین سقوط
روحانی ماست. امروز ما در ایام دریافت وعدۀ پدر نیستیم. آن انجام شد و ما امروز
روح القدس خدا را پس از اعتراف به مسیح خواهیم داشت. اما ما در ایام دوم هستیم.
یعنی ایام بازگشت مسیح. و در این ایام است که ممکن است شما از خودتان این سوالات
را بپرسید: عیسی نزد پدر بالا رفت، و هنوز برنگشته است: اکنون عیسی نزد پدر چه
میکند؟اکنون من چه باید بکنم؟
ایمانداران به
مسیح اکنون " در آن ایام " هستند. و در این ایام یکی از
بغرنجترین دورۀ زندگی آنها تا قبل از وداع جسم و در حضور خدای خود بودن است.
ایماندار به مسیح در این ایام نبودن مسیح و نیامدن مسیح، هیچ فرصت دست روی دست
گذاشتن ندارد! مهمان عزیز رفته، دل ما از نبودن او گرفته، اما رفتن او برای همیشه
نیست. او روزی بازمیگردد و اینبار نه برای او برای مهمانی به منزل ما میاید، بلکه
ما به منزل او به مهمانی میرویم و در خانههایی که برای ما مهیا کرده است ساکن
میگردیم. خیلی از مسیحیان هنوز این دوره را حس نمیکنند. دورۀ نبودن مسیح و دورۀ
زندگی آنان تا زمان وداع جسم. آنها " در آن ایام " هستند اما
هرگز " آن ایام " را به گونهایی مفید بکار نمیگیرند. مانند
شاگردان که تمام وقت خود را با مشارکت، دعا گذارنیده، دور هم جمع شدند و جانشینی
برای یهودا انتخاب کردند و منتظر ماندند، و من اطمینان دارم آنها تا دم مرگ خود
منتظر وعدۀ پدر میماندند و اورشلیم را ترک نمیکردند، اما هرگز از زیستن مسیح و از
اندیشیدن به عیسای خداوند و پرستش و خدمت کردن به او دست برنمیداشتند.
اکنون ببینیم که
در این ایام غیاب مسیح، هر کدام از شخصیتهای زیر به چه اموری مشغول هستند:
1-
پدر آسمانی
2-
عیسای مسیح
3-
روح القدس
4-
ایمانداران
***
1- آنچه پدر آسمانی
ما برای ما در این ایام انجام میدهد، ورای تصور است، او مهر مالکیت خود را بر ما
توسط روح مقدس خود زده و ما را از آن خود ساخته است( دوم قرنتیان 1: 22 ) به همان
اندازه که وعده های خدا در مسیح برای ایمانداران به او فراوان است، به همان اندازه
درخواست و نیاز پیروان مسیح فراوان میگردد، اما خدای زنده و وفادار در روح سپاس
گذاری ایمانداران تمام آن وعده ها را در نام مسیح بر آنان مهیا میسازد( دوم
قرنتیان 1: 20 ) او نه تنها وعدهها و برکات الهی را به فراوانی برای ما در مسیح
مهیا نموده،او همچنین در نبرد روحانی با شریر پیروزی را قبلا به ما عطا کرده است(
یوشع 1: 3) و دشمن را قبلا به زیر پای ما انداخته است.( لوقا 10: 18 )
2- آنچه عیسای مسیح
برای ما در این ایام غیاب تا بازگشت خود انجام میدهد این است که: برای ما نزد پدر
در زمان لغزشها و گناهانمان پس از ایمان آوردن به او؛ با خون گرانبها و ارزشمند
خود شفاعت کرده و دعای توبهکار ما را که از قلبی شکسته و پشیمان برخاسته را نزد
پدر برده و آمرزش و بخشش را برای ما میطلبد( اول یوحنا 2: 1-2 ) در این ایامی که
عیسی در نزد پدر است و هنوز بازنگشته است، او در حال مهیا کردن منزلهای برای تک
تک ایمانداران در بهشت است، این منازل بنا به شیوه و میزان زیستن ایمانداران و
افتخارات و شرمهایی که برای عیسای خداوند بوجود آوردهاند متفاوت میباشد اما در
نهایت هر کدام از ما را به منزل خود برده تا به ابد با او ساکن شویم( یوحنا 14:
2-3 ) او در مصیبتها و رنجهای بشارت انجیل خود
توسط ایمانداران خود شخصا حضور داشته و با آنها رنج میکشد( اعمال 9: 5 ) او
در این ایام از کلیسای خویش مراقبت کرده و آن را پاک و بیعیب به پدر آسمانی خویش
تقدیم مینماید( مکاشفه 19: 7 و 21: 2 )
3- آنچه روح القدس در این ایام غیاب مسیح تا
زمان بازگشت مسیح برای ما انجام میدهد چیست؟ روح القدس در ایماندار از حقایق مسیح
با او سخن میگوید. از اینکه الوهیت مسیح و خدایی او را برای جان ایماندار کاملا
بارز و آشکار میسازد( یوحنا 16: 14 و متی 16: 17 ) محبت خدا توسط روح القدس در قلب
ما ریخته میشود و به ما امید میدهد تا ما را تشویق به ایستایی در دردها و پریشانی
و مصیبتها سازد.( رومیان 5: 5 ) روح القدس به ما
تازگی در خدمت به خداوند را میدهد که در طبیعت تازه به خدا خدمت کنیم نه در
طبیعت قدیمی و جسمانی.( رومیان 7: 6 ) روح القدس ما را بعنوان فرزندان خدا مهر و
موم میسازد تا خدا را پدر خود بخوانیم و با شجاعت و دلیری و آزادی به نزد او
دعاهای خویش را بالا ببریم.( رومیان 8: 15 ) در اوج ضعف و ناتوانی ما به ما تعلیم
میدهد که چگونه دعا کنیم.( رومیان 8: 26 ) روح القدس ما را تشویق میکند که حقیقت
را در خصوص هر اموری بیان کنیم و هرگز دروغ نگوییم.( رومیان 9: 1 ) روح القدس
نیکی، صلح و شادی را به ما میدهد و ما را به بارآوری ثمرۀ خود تشویق میسازد(
رومیان 14: 17 و غلاطیان 5: 22-24 ) دانش و حکمت را مانند هدیهایی به ما میبخشد.(
اول قرنتیان 12: 8 ) و ما را از خود مست و سرخوش میسازد تا مطیع و تسلیم خدا شده،
ارادۀ او را فقط دنبال نموده و صلیب سنگین خود را تا به آخر برده،و سرباز وفادار
صلیب باشیم( افسسیان 5: 18 )
4- آنچه ایماندار
باید در این ایام انجام دهد، به زیبایی در این سه عمل پدر، پسر و روح در این ایام
نهفته است، در اعتماد داشتن به وعدۀ پدر، در وفادار بودن به مسیح و در تسلیم شدن
به روح القدس. کافیست به این سه عمل تثلیث مقدس در این ایام تفکر کنیم تا آنچه که
برای ما در این ایام انتظار در نظر گرفته شده است را درک کنیم و بر مبنای آن با
افتخار و سربلندی زندگی کنیم. اما اگر بتوان در دو آیه تمام وظایف یک مسیحی را در
این ایام صعود مسیح تا قبل از بازگشت او، خلاصه و فشرده کرد و طوری بیان کرد که
تمام وظایف یک مسیح را شامل گردد و او را وادارد که در این ایام بسیار مفید،
سودمند، فعال، و زحمتکش انجیل مسیح باشد در همان نوشتۀ پولس رسول نهفته است که به
ما یادآوری میکند که:" آیا نمیدانید که شما خانۀ خدا هستید و روح خدا در
شما ساکن است؟" ( اول قرنتیان 3: 16 ) اکنون این یادآوری را به این
التماس و تاکید پولس از ما ادغام نمایید:" لهذا ای دوستان شما را به
رحمتهای خدا استدعا میکنم که بدنهای خود را قربانی زندۀ مقدس پسندیدۀ خدا بگذارنید
که عبادت معقول شما است. و همشکل این جهان مشوید بلکه به تازگی ذهن خود صورت خود
را تبدیل دهید تا شما دریافت کنید که ارادۀ نیکوی پسندیدۀ کامل خدا چیست؟"
( رومیان 12: 1-2 ) اگر هر ایمانداری به مسیح " در این ایام " به این دو
آیه دقت کرده، تمرکز کرده، و در پی اجرا و قدم برداشتن در راستای آن قرار گیرد،
انتظار ما در این ایام تا زمان بازگشت مسیح خداوند، چه او را در زمان حیات خود
ببینیم چه بعد از آن، چه وقتی چشمان ما در این دنیا او را ببینید یا چشمان ما در
آن دنیا، وجود ما تماما مورد قبول پدر آسمانی، باعث جلال عیسای خداوند و افتخار و
سربلندی روح القدس قرار میگردد.
ایماندار
عزیز!
تو اکنون " در آن ایام " بسر میبری.
ایامی که میتواند پر از کسالت و تنبلی و بیاعتنایی سپری شود، یا در غیرت، پشتکار،
امید و بارآوری. ما میدانیم که این ایام سپری خواهد شد، چه مورد اول باشیم چه مورد
دوم. اما سوال اینجاست، آیا آمادۀ ایستادن در حضور تخت جلال هستیم و چگونه؟ با سری
افتاده و شرمسار، دلی لرزان یا سری افتاده و فروتن، دلی شادمان؛ ما " در آن ایام " بسر میبریم و
این ایام مزرعۀ کاشت ما برای دروی محصول فردای ماست. اگر چیزی نکاشته باشیم چگونه
میتوانیم محصولی برای پیشکش و تقدیم کردن به پادشاه پادشاهان با خود به آن دنیا
نزد تخت پرفیض او ببریم؟ خدا هر آنچه که ما نیاز داریم تا در این ایام بتوانیم به
او خود را تقدیم کرده و پر از خیرخواهی و نیکی و بذل و بخشش باشیم به ما داده است(
دوم قرنتیان 9: 8 ) و قوت او هر آنچه که ما نیاز داریم تا در این ایام یک زندگی
خداپرستانه داشته باشیم به ما عطا کرده است( دوم پطرس 1: 3 ) این با ماست که
" در این ایام " چگونه زندگی کوتاه خود را سپری کرده و چگونه در حضور او آنگاه که
با فرشتگان بیکران خود در میان ابرها در جلال و عظمت خویش بازگردد ظاهر خواهیم شد.
او میاید و آمدنش قطعی است، روح و عروس روزانه برای این آمدن در دعا هستند( مکاشفه
22: 17) آنها خود را مهیای این بازگشت کرده اند، تو چه؟ آیا تو منتظر این بازگشت
هستی؟ آیا " در این ایام " سربلند و
پرافتخار بسر بردهایی و مشتاقانه انتظار را متحمل شدهایی؟ آیا انتظار تو، شخصیت
جسمانی ترا روز به روز به شباهت عیسی مبدل کرده و این انتظار هر روز ترا از روح
اشباع ساخته و ترا آسمانیتر ساخته است؟
No comments:
Post a Comment