راهی به سوی نجات

راهی به سوی نجات

Monday, June 6, 2016

ماه رمضان

سلام  من نویسنده  این وبگاه هستم این داستان واقعی من هست 

یکسال گدشت 

یکسال از ماه رمضان گدشته مرا به جرم روزه خواری در بارک آزادی  گرفتند گذشت 

می دونید خیلی تشنه ام بود بارک هم خلوت خلوت سر آب معدنی رو باز کردم که کمی آب بخورم فقط نوک زبانم خیس شد که از بشت کسی شانه ام را گرفت وقتی برگشتم دو نفر مامور نیرو انتظامی بودند  گفت چرا روزه خواری می کنی گفتم کسی تو بارک نبود کسی ندید    سریع جواب داد ما گه دیدیم 

من و به جرم روزه خواری بردند 34 جام حم   یک شب شب من همراه خلاف کار ها خوابیدم کسایی که واقعا جرم کرده بودند مثلا یکی ظبط ماشین دزدیده بود 

واقعا را من سوال بود که آیا جرم من هم با این ها برابر است که با ابشان هک خواب و هم اتاق شدم 

یا اصلان من جرمی مرتکب شده ام ؟

ریشه های تصیم من قوی تر شد 

خواستم از تمام برادران نیروی انتظامی تشکر کنم از کسی که مرا دستیگر کرد با وجودی که ارش معذرت خواهی کردم خواهش  کردم التماس کردم 

از قاضی که 10 روز برام حبس برید و مرا هم ردیف جنایت کار ها به حبس بردند

از کسی که مرا شلاق می زد ، روی صورتش و بوشانده بود ولی من حتی قلبش هم دیدم 


الان یکسال گذشته و من یک نجات یافته ام  و با ایمان به عیسی مسیح  را نور و روشنایی را بیدا کردم  خودم را از دنیای دروغ و تاریک الام نجات دادم من به دینی که بی گناه به حبست می برند ، شلاق می زنند کافرم

هم وظن عزیز

من از شما دعوت می کنم در مورد اسلام که بزور شما را به آن تسلیم کردند بیشتر تحقیق کنید و تصمیم بزرگی د ر زندگی اتخاذ کنید و دعوت مسیح را ببذیرید  چرا او گفته است : بیائیدتا با دلیری به تخت فیض بخش خدا نزدیک شویم تا رحمت  یافته و در وقت احتیاج از او فیض یابیم 


No comments:

Post a Comment