راهی به سوی نجات

راهی به سوی نجات

Wednesday, May 25, 2016

ابن ملجم که بود و چرا علی را کشت /


بـگفته تاریـخ، بـعـد از ایـنکه بهمـن بـدست اعــراب اسیـر می شـود، او رابهمـراه سایـر اسـرا بـرای بیـگاری و بـردگی و یـا فـروش بـه دربـار خـلیفـه می فـرستند. از آنجائیـکه فـردی بسیار تـوانـا و هـنـرمند و صـنعـتگـر بـوده، خلیفـه از فـروش او صـرفـنـظر و او را بـکار می گمارنـد. نـام او را می پـرسنـد: میگـویـد “بهمـن جـازویـه”، اما تـلفـظ نـام او بـرای اعـراب تـازی بسیار مشکل بـود.

از آنـجائیـکه در فـرهنگ عـرب نـام خـانـوادگی وجـود نـداشـته و نـدارد ، در نتیجه افــراد را بنام پـدر آنها لقب می دادنـد و چـون در گـذشته بسیاری از اعــراب چنـد پـدری و یـا پـدر مـشخـصی نـداشـتند، آنها را بـه شغل و پـیشه ایـکه داشـتنـد ، لقب مـی دادنـد. مانـنـد عـمـر ابن خـطاب ( عمـر پسـر خطاب ). خـلاصـه نـام و شـغل پـدر او را می پـرسـند: تـلفـظ نـام پـدرش نـیـز بـرای اعــراب تازی ساده نـبود، می گـویـد پـدر مـن افسار گـیـر بـوده ( فـردیـکه افسار اسب پـادشاهـان و فــرمانـدهان بلنـد پایـه را در هنگام جنـگ و کارزار نـگاه مـیداشتـه). افسار گـیر بـه عــربی می شـود ” مـلـجـٌم ” و ایـن ساده تـرین نـامی بـود که اعـراب تازی تـواستند روی بـهمـن جـازویـه بـگـذارنـد و از آن پس او را “ابـن مـلجـٌم” ( پـسر افسارگـیر) نامـیدنـد.

در پی بررسی های استاد فولادوند در ۱۵ سال گذشته و معرفی شخصیت گم شده بهمن جازویه برای نخستین بار، اسلام خواهان کوشیدند در مقابل اسنادی که همه آنها از سوی تاریخ نگاران عرب گرفته شده است و غیر قابل انکار هستند، تاریخ پژوهان اجیر شده خود را به صحنه بفرستد تا واقعیت اسلام ستیزی ایرانیان را کمرنگ کنند. علاوه بر اسناد انکارناشدنی باید به این تاریخ نگاران کربلایی گفت که اصولا در جهان عرب (حتی مصر و سوریه) از زمانی که نام خانوادگی رواج پیدا کرده است، خانواده ای به نام «ملجم» موجود نیست که بهمن جازویه «ابن» او باشد.


این قدیمی ترین تصویری است که از علی بر روی پوست نقاشی شده است و در موزه لوور پاریس نگهداری می شود.

اما آنـچـه که بـرای بـهمـن جـازویـه مهم بـود، ایـنکه مقاومت کـنـد تا سـر فـرصت انـتـقام خونهای ریـخته شـده ایــرانـیان بی گناه و بـریـدن سـر هـزاران جـوان پاک و وطن پـرست را از علی تـازی بـگـیرد که در تجاوز بـه دخـتران و قتل عام فـرزنـدان ایــران نـقش عمـده ای داشتـه و اینجاست که در روز مـوعود بـه عهـد خویش در بـرابر خونهای بـناحـق ریـخته شـده هموطنانش عمل می کنـد
مشهور است که بهمن جازويه علی را از پشت در حال نماز کشته است. درحاليکه بسياری از همان نوشته های تازی ها حاکی از آن است که ايندو با هم نبردی رو درروداشته اند. نمی توان پذيرفت که کسی عمامه به سر داشته باشد (فرتور های بالا رانگاه کنيد) و از پشت سر شمشير بخورد ولی پيشانی و فرق سرش از سمت جلو شکاف برداشته باشد. اين دروغ ها را برای اينکه آب و تاب بيشتری داشته باشد با چاشنی غيب گویی علی مخلوط میکنند در حاليکه محمد به استناد آيه قرآن اعلام میکند علم غيب ندارد ولی چطور علی وقتی وارد مسجد می شود می تواند از غيب بداند زير عبای ابن ملجم شمشير کشته شدن او پنهان است و با تمام حماقت برود و جلوی دشمن خودش سجده هم بکند که از پشت ضربت بخورد. علی که به روايت داستان های کتاب های گوناگون بسيار نيرنگ باز و دروغگو هم بوده است. نویسنده ای عرب در کتاب الواقدی ، تمام جزئیات مرگ امام علی را بصورت سند به یادگار گذاشته است که نوشته : "بهمن جازویه و امام علی در یک مسجد با هم به نبرد پرداختند واین سردار رشید ایرانی بود که آن امام را به هلاکت رسانید و دقایقی پس از ضربه خوردن به شهادت رسید.
نـنـگ بـر ما که بـرای ۱۴۰۰ سال فـریـب شـیـادان و دکانـداران روزه خـوان را خورده و در ماههای رمـضان تازی گفته ایم “لعنت بـر ابـن ملجـم که علی تازی را کشت” نـنـگ بـر ما که بـرای ۱۴۰۰ سال نـخواستیم که بـدانـیم ایـن ابـن مـلجم چه کسی بـوده و چــرا علی تازی را کشت؟

No comments:

Post a Comment